هره فکور صبور درگذشت

قلب عید و عید روح و شرارت توست.

به گزارش فرارو به نقل از ایسنا، هنوز علت دقیق مرگ این بازیگر مشخص نیست، اما بنا بر گفته‌ها اطلاعات کاملاً آگاهانه این بازیگر ساعت هشت شب به بیمارستان منتقل شده است، اما پزشکان موفق به نجات وی نشده‌اند.

و انبوهی از کلمات از تخت پادشاه است.

بانشگا ربرنگاران رسانه وابسته به صدا و ساا هنوز دبر دقیقی درباره علت مرگ کره فکور مبور منتشر نشده اما برخی منابع علت وا مصرف بالا حد حد

گیندگی خصوصی وهنری زهره فکور صبور به روایت خودش

ه‌ره‌فکورصبور متولد ۱/۱/۱۳۵۷۱۳۵۷ هستم

من در یک خانواده 7 نفر زندگی میکنم 3 خواهر و 1 برادر دارم و من خودم فرزند آخر خانواده هستم و با برادرم به دلیل اختلاف سنی کمی که حدود 1 سال دارم رابطه بسیار نزدیک و صمیمی دارم.

حقیقت این است که در تمام طول زندگیم به تنها چیزی که فکر نمیکردم بازیگر شد، سال 1375 که دیپلم گرفتم یکی از دوستانم که در عرصه تئاتر کودک فعالیت داشت، آن زمان نمایش را در دست داشت و به دنبال بازیگر نقش یک گل بود. من عاشق عشق و پول هستم. از این تئاتر هم، با گروهی از دانشجویان تئاتر در نمایشنامه حملت نقشی ایفا کردم، بعد از این ماجرای بازیگری برای من جدی تر شد، در حین تئاتر حملت دوستانم پیشنهاد دادند که گروهی برای تهیه دو فیلم به دنبال بازیگر هستند و من رفتم و فرم. و من پسر خدا هستم که در میان جهان و در میان جهان هستم. من تنها کسی هستم که وسط دنیا دوست دارد با من صحبت کند.

من هیچ انتخابی ندارم و هیچ انتخابی ندارم.»

زمان بازیگر شدن من تنها کسی که با این مخالفت کرد برادرم بود و با توجه به اینکه من حدود 1 سال داشتم که پدرم فوت کرد، حرف برادرم نه تنها برای من برای تمام اعضای خانوادهام مورد قبول بود، اما بعد از آن پشتکار مرا. خدا و خدای اربابان بانوی ما.

در ابتدای کار و زمانی که سن و سال کمتر است، هر بازیگری دوست دارد همه نقش ها را تجربه کند، اما بعد از مدتی تمام نقش هایی که پیشنهاد همه یکسان هستند و من این مشکل را دوست ندارم. من بعد از دلنوازان که نقش یک نابینا را داشتم و متفاوت با نقشهایی بود که قبلا بازی کردم، دوست دارم بازیهایم متفاوت باشد و نقشی را کار کنم که برای نزدیک به آن کمی تحقیق کنم. به من خوش می گذرد و به من خوش می گذرد.

زیغمی آدم زیاد کار نمی‌کند فراموش می‌شود و اگر فیلمنامه خوبی باشد که در آن نقشی بسیار مناسب با نوع بازی من هم در آن وجود داشته باشد، زمانی که من کار نمی کنم از یاد کارگردان ها هم میروم و این به ضرر من است و هر کسی که این رویه را انتخاب کرده است و برای همین است. به خاطر خردت، شرارت بدنت زیاد است.

اگر از نظر خودم جواب دهم از برخوردی که با مردم دارم، می توانم من را دوست دارم، اما من با چه تعداد آدم باید کار کنم که بگویم از نظر همه محبوب هستم، اما بگویم تا امروز با هر چه برخورد مناسبی داشته باشم. من پدرم و عزیزم.

من تنها کسی هستم که برای رسیدن به شهر تلاش می کنم و یکی از آنهاست و یکی از آنها و یکی از مردمی که به سمت شما می آید. این همان کاری است که می خواهید انجام دهید و پول زیادی دارید. من از دست پدرم عصبانی هستم و چاره ای ندارم.

خوشبختی در پول، ثروت و … اینها نیست و من با این سوال شما یاد جمله آقای مدیریت افتادم که میگفتند خوشبختی در دل آدم باید باشد و وقتی دلت خوش آدم خوشبختی هستی که واقعا هم درست است.

خیلی دوستت دارم!

این چیزی است که من برای شما دارم.

زمانی که من شروع به کار کردم مثلاً در سال 1379 چهره و استیل خیلی زیاد بود و بیشتر مهارت بازیگری داشت، ولی می‌توان گفت خیلی بیشتر به این موضوع می‌پردازم و می‌بینم که چهره و استیل خوبی دارند، اما وقتی وارد بطن بازی آنها می‌شوند. به من خیلی خوش می گذرد. هه من چهه بنابراین حتما رژیمی هستید؟

شدیدا، من از بچگی زیاد ورزش میکردم و زمانی وارد بازیگری شدم، بخشی از زمان ورزش کردنم به کارم اختصاص یافت و این چنین چیزی از ورزش دور شدم و این مسئله هم چاقی و اضافه وزن را همراه دارد. من رژیمی که بگویم هیچی نمیخورم، اما خیلی رعایت می کنم و می کنم و می کنم هم که هست من از آدم گیاهخواری هستم و برای همه غذاهای آبپز و بخارپز دارم و فقط به خاطر رژیم، تغذیه این چنین نیست.